محل تبلیغات شما
 گفته‌اند که وقتی، یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول ـ امپراتور روسیه ـ به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را چنان برانگیخت که فرمان داد تا بی درنگ به دوردست ترین نقاط سیبری تبعیدش کنند.

یاران او کمر به نجاتش بستند و به هر وسیله تشبث جستند؛ چنان که شهبانو را برانگیختند تا نامه ئی به امپراتور نوشت و شفاعت او کرد تا از تبعیدش درگذرد.

امپراتور شفاعت شهبانو را نپذیرفت و به دبیر خود گفت تا در گوشۀ همان نامه تصمیم قاطع او را به وم تبعید افسر گناهکار، یادداشت کند:

بخشش لازم نیست ، به سیبری تبعید شود .

دبیر ـ که خود از یاران متهم بود ـ فرمان امپراتور را، هم بدان گونه که از او شنیده بود به گوشۀ نامه نوشت. اما حیله ئی در کار کرد تا افسر نگونبخت از خشم امپراتور رهائی یافت.

در فرمان امپراتور، تنها جای ویرگولی را تغییر داده آن را چنین نوشته بود:

بخشش ، لازم نیست به سیبری تبعید شود !

حکایت قاضی و کوزه عسل ملانصرالدین

قایق تان را به کدامین ساحل بسته اید؟

ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ

امپراتور ,ـ ,نامه ,فرمان ,تبعید ,سیبری ,سیبری تبعید ,به سیبری ,کرد تا ,تبعید شود ,و به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صبحگاهان درون نوشته های من caforjungcul موسسه حقوقی بین المللی دفاع یاران عدالت فایل های تخصصی رشته ارشد حسابداری sucfounddista Julie's receptions روغن دنبه orinkocep ranesstistplan